با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
سلام، به وبلاگ خودتان خوش آمدید. این وبلاگ صرفا یک وبلاگ ادبی است که برای انتشار اشعار خودم و نیز دیگر شاعران ایجاد شده است. دوستان عزیز در صورت تمایل سعرهای معروف زبانها و گویشهایشان را با ترجمه اش برایم ارسال کنند تا بتوانیم یک مجموعه ی با ارزش درست کنیم. ینده خودم طی سالها رایجترین شعرهای فارسی و کمی هم ترکی را جمع آوری کرده ام که به مرور منتشر می کنم. لطفا کمک کنید تا بتوانیم مجموعه ی باارزشی بسازیم. شعرها را برایم ایمیل کنید:
amidimahmood@yahoo.com
ضمنا اگر شعری را خوانده اید و در ذهنتان نمانده اگر موضوع یا بخشی از آن را بنویسید برایتان پیدا می کنم.
پیشاپیش ممنونم.
چگونه می توانم از آزادی گفت!!!!؟
که آزادی را به سلابه کشیدند
و شعر را به انحطاط که شاعر
پیامبری نباشد
تا در مسیر رسالت از برج آزادی بگذرد وبه میلاد برسد
تولدی چنان که خورشید و ماه را هم یارای پس زدنش نباشد
اگرچه به تملک او درآیند
چگونه می توانم از آزادی گفت؟
که آزادی دیگر پرنده ای نیست بر پهنه ی آسمان
درختی در انبوه جنگل
و رودی در پهنه ی دشت بی کران
آزادی تنها برجی و میدانی و پیکره ایست در چار گوشه ی دنیا
(که به یادبود آن گیاه واره ی منقرض شده بر پا کرده اند)
و آزادی واژه ای است منحوس در کتاب های لغت
و بهانه ایست برای شکنجه ی اندیشه های در حبس
……وآزادی دیگر آزاد نیست
بهانه ی مرگ آزادگان است
و آزاده در حبس های آزاد
در آسمان قیر اندود
در جنگلهای بی درخت
. در حنجره های بی فریاد می میرد
چگونه ؟ آه!!!!!!؟بگو
چگونه می توانم از آزادی گفت